شفق یادآور خورشید خون گرفته صبح عاشوراست، در غربستان شرنگ و نیرنگ از عزم حج و مروه و صفا تا قربانگاه خون خدا با هفتاد و دوسینه سرخ عاشق! از کوچه های خیانت کوفه تا شامگاه تشت طلا، از قرآن به لب برسونی ، از نوای نینوا تا ملاقات خدا در تف کربلا!!! بوی محرم می آید، سنج ماتم و طبل عزا به صدا در آمده دوباره زمین و زمان بیقرار است. باز این چه شورش است که در خلق عالم است؟!!!!!!
به دعوت برادر محترم و گرامی آقای روح الله جعفری (+) به موج وبلاگی بسیج و بسیجی واقعی دعوت شدم.
من بسیج را در خون خود پیدا کرده ام و همیشه به بسیجی بودنم افتخار میکنم.
این روزها دلم گرفته از عده ای ! می بینم عده ای را که ادعای بسیجی دارند و البته کارت بسیجی !
طرح معرفت و بصیرت و شجاعت و ولایت و سعادت را گذرانده اند.این طرح ها و کارت بسیجی پایگاهی به همان کسر خدمت می ارزد نه فعل خدمت."ما شیفتگان خدمتیم نه تشنگان قدرت." به کارت ننگر به کارَت بنگر! "بسیجی واقعی علی(ع) بود که تمام زندگی اش وقف اسلام بود." روی صحبتم با شمایی است که بسیجی گشته اید فقط و فقط به تعریف خودتان. شمایی که عکس "آقا" را دارید و عکس "آقا" عمل می کنید! ما دلمان از شما اندک افراد خون است،
این جا دارند تلافی شما را سر ما در می آورند. پیراهن عثمان کرده اند شما را برای ما!
ما شما را از خودمان نمی دانیم که دارند طعنه شما را به ما می زنند. من لفظ "بسیجی نما" را برای شما که حتی به دیده ما دیده نمی شوید ولی به دیده ضد انقلاب بیشمار می آیید برازنده می دانم. "آنقدر که بسیج از این بسیجی نماها ضربه خورده است از هیچ قشر دیگری ضربه نخورده است." شما بسیجی را شناخته اید با ریش بجای ریشه! ما از تبار سلمانیم ، شما قلیان تبارید نه سلمان تبار! شما شوکربازید نه شکرگزار! اف بر بسیجی نمایانی که فروخته اند نمازخانه را به قهوه خانه! مسجد را به پایگاه! بسیج را به کارت بسیجی! خاکی بودن را به شلوار چریکی ! ذکر را به تسبیح! شاه نجف را به انگشتر در نجف! آرشیو صوت"خامنه ای دات آی آر" را به آرشیو عکس "خامنه ای دات آی آر". ماه را به عکس ماه! بیسیم چی را به بیسیم. پلارک را به پلاک! مجنون را به جزیره مجنون! کجا رفتم من! از شمال تا جنوب!! خلاصه فروخته اند باطن را به ظاهر و دارند باطن را قربانی ظواهر می کنند. غلط برداشت نکنید خواهشا! اتفاقا من خودم عاشق همه آن ظواهر هستم به جز قلیان که توفیق نشده از قلیانیون باشم!!!! من میمیرم برای در نجف با شاه نجف! من بهترین عکسم را مدیون عکاس خامنه ای دات آرم ،من مشتاق آرشیو عکس خامنه ای دات آی آرم و صوتهای آن را مینی مایز کرده ام در پنجره قلبم. آنقدر غرق در فرعها گشته ایم که مانده ایم از اصل ها !! ابتدا باتوم را به نفس خودمان بکوبیم تا کمی رام گردد این نفس سرکش!! شوکی وارد کنیم به این قلب بی خورشیدمان!! کمی هم با این بی سیم ها با حضرت آفتاب ارتباطی داشته باشیم ضرر نمی کنیم!!! یک بازرسی شبانه کنیم این دل خرابمان را!!! چه خوب می شود کمی هم به خودمان برسیم!!
برادر و خواهر بسیجی نمایم!
بگو ببینم کی به "پیام آقا" لبیک گفته ای!؟ من چه می گویم اصلا بگو ببینم آخرین بار کی به سخنرانی "آقا" گوش داده ای؟! یا فقط از "سید علی" به عکسش برای بک گراند گوشی ات بسنده کرده ای؟ یاد بگیر از "زهرا" دوستم طلبه بنابی که نوکیا 1100 دارد که نه عکس آقا را دارد و نه صوتش را ! اما او عکس "سید علی" را در قلب دارد نه در قاب! او نوای سید علی را با گوش دل می شنود. می ترسم بگویم آخرین بار کی نماز اول وقت خوانده ای برادر و خواهر بسیجی نمایم؟! بخدا شرمم می آید ولی دیده ام بسیجی نمایانی را که کارت بسیجی به دست و چریکی پوش و باتوم به دست و ادعا به زبان و طرح معرفت و ولایت و سعادت و عبادت و فلان و بهمان گذرانده و نماز صبح و ظهر و عصر و مغرب و عشا را قضا کرده اند، حالا بیا و بنشینیم از نماز شب صحبت کنیم که فلان است و سعادت بسیجی در آن است! عده ای هنوز نمی دانند در غسل، اول راست را بشویند یا چپ را و آمده اند شده اند برای ما بسیجی نمونه!!! عده ای نمی دانند "ولایت فقیه" چند بخش است، شده اند برای ما مأمور "طرح ولایت".
باز هم میگویم عده شان کم است ولی باید حذف شوند این ننگ ها که باعث تیرگی ارتباط بسیج با مردم عزیز و ولایت مدارمان هستند.
ما که در بسیج مسئولیتی نداریم ولیکن مسئولین بسیج ، کمی تامل ...
![](http://www.shiaupload.ir/images/17107563220992233409.jpg)
آسمان، سرپناه مولا بود
و زمین، کارگاه مولا بود
عاشقی، پابهپای او میرفت
چشم نرگس، نگاه مولا بود
هرچه میکرد، دلبری میکرد
مهربانی، سپاه مولا بود
عدل و آزادگی، که گم میشد
چشم مردم، به راه مولا بود
روز، هر چیز داشت؛ از او داشت
و شبان، شاهراه مولا بود
روز و شب را، به کار، وا میداشت:
این، سپید و سیاه مولا بود!
آب، از الغدیر، برمیداشت
مَشربی، که گواه مولا بود
کوفه، هرچند هم، که بد میکرد
باز هم، در پناه مولا بود!
پدر خاک بود و، خاکی بود
بیگناهی، گناهِ مولا بود!
![](http://img.tebyan.net/big%5c1386%5c10%5c162039221819712711220972615681822420358.jpg)
امروز بگو، مگو چه روز است؟
تا گویمت این سخن به اکرام
موجود شد از براى امروز
آغاز وجود تا به انجام
امروز ز روى نص قرآن
بگرفت کمال،دین اسلام
امروز به امر حضرت حق
شد نعمت حق به خلق اتمام
امروز وجود پرده برداشت
رخساره خویش جلوهگر داشت
امروز که روز دار و گیر است
مى ده که پیاله دلپذیر است
از جام و سبو گذشت کارم
وقت خم و نوبت غدیر است
امروز به امر حضرت حق
بر خلق جهان على امیر است
![](http://www.ashoora.biz/weblog/pixel_3988.gif)