چگونه در بند خاک بماند آنکه پرواز آموخته است و راه کربلا می شناسد
فکه مثل هیچ جا نیست! نه شلمچه، نه ماووت، نه سومار، نه مهران، نه طلائیه، نه...
فکه فقط فکه است! با قتلگاه و کانالهایش، با تپه ماهور و دشت هایش.
فکه قربانگه اسماعیلهاست به درگاه خدای مکه.
فکه را سینهای است به وسعت میدان های مینِ گسترده بر خاک.
فکه را دلی است به پهنای سیمهای خاردار خفته در دشت.
فکه را باغهایی است به سر سبزی جنگل امقر.
فکه، روحی دارد به لطافت ابرهای گریان در شب والفجر یک.
فکه، خفته بر زیر گامهایی است که رفتند و باز نیامدند.
فکه، استوار ایستاده است، برتر از سنگرهای بتونی ضد آرپی جی.
فکه، هیچ در کف ندارد، همچون بسیجی ایستاده در برابر تانکهای مدرن بعث.
فکه، همه چیز دارد، همچون بسیجی مهیای سفر به دیار حضرت دوست.
قلب فکه، در والفجر مقدماتی تپید.
قلب فکه، در والفجر یک از حرکت بازایستاد.
در فکه بود که هر که اهل فکه بود، روحش به اوج پر کشید. یا ثارالله
![](http://www.ashoora.biz/weblog/pixel_3988.gif)