وداع با مادر
اسماء پس از وفات فاطمه زهرا(س ) گریبانش را پاره کرد و سراسیمه از خانه بیرون آمد، حسن و حسین (ع ) را در بیرون خانه ملاقات کرد.
آنها گفتند: مادر کجاست ؟
اسماء، سخنى نگفت. آنها به سوى خانه روانه شدند و دیدند که مادرشان رو به قبله دراز کشیده ، حسین (ع ) مادرش را حرکت داد. ناگهان دریافت که مادرش از دنیا رفته است ، بر برادرش حسن (ع ) رو کرد و گفت : حسن جان ! خدا در مورد مادرم به تو اجر بدهد.
((اَجْرَکَ اللّهُ فِى الْوالِدَهِ)).
امام حسن (ع ) خود را به روى مادر انداخت ، گاهى او را مى بوسید و گاهى مى گفت : اى مادرم ! با من سخن بگو، قبل از آن که روح از بدنم خارج شود.
امام حسین (ع ) پیش آمده و پاهاى مادر خویش را مى بوسید و مى گفت : مادرم ! من پسرت حسین هستم ، قبل از آن که قلبم شکافته شود و بمیرم ، با من سخن بگو.
Design By Ashoora.ir & Bi simchiمرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ