سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ای غریب نواز
تو سرآمدِ همه آرزوهای منی.
از سمت مشرق می وزی و همه بادها و بیدها در یاد تو گیسو شانه می کنند؛
ای بادبان نجات!
رضا گویان به درگاهت آمده ام و تشنه ام، تشنه!
مرا جرعه ای از سقّاخانه ات بنوشان و در رودخانه ای که از پشت پنجره فولادِ تو تا آن سوی آسمان جاری است، زلال کن.
مرا پَر و بال کبوترانه ای ببخش تا در طواف گنبد طلایی ات هفت بار، به نیّتِ هفت پرنده و هفت آسمان بچرخم و با کبوتران بارگاهت رهاتر از نسیم تا فصلی از اردیبهشت آواز نیاز و راز سر دهم.
ای بالانشین که دریچه های آسمان به سمت رواق های بارگاه تو باز می شود!
تشنه شفاعت خویش را پیاله رضایتی ببخش و در سایه زیارتْ خوانی اش، رضایش کن.
ای آبروی آسمان و زمین!
دل های شب زده ما را به نور ایمان شکوفا کن و با حرف و حدیثِ خلوت و خدا آشنا!
ای تمنّای روشن آسمان!
کمتر از آهوی بی پناه نیستم، مرا هم ضمانت کن!
قول می دهم از این پس، دلْ سپارِ زیارتِ خلوت تو باشم و دلم را از هرچه جز خدا و تو پنهان کنم.
به سراپرده خویشت بخوانَم و همصحبت کبوتران آستانه ات کن که بی مدد عنایتِ تو در کوچه های تلواسه سرگردانم.
ای غریب نواز!
زخم های بی شماره ام به دست های نوازش تو محتاج است.
بی پناهِ خویش را دریاب!


+نوشته شده در یکشنبه 92 شهریور 24ساعت ساعت 8:51 صبحتوسط *سمیه * | نظر