شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

* سميه *

+ همراه نيروهاي عراقي مشغول جست و جو بوديم. فرمانده اين نيروها دستور داده بود در ظرفي که ايراني ها آب مي خورند حق آب خوردن ندارند.
* سميه *
هم کلام شدن با ايراني ها خشم اين افسر را در پي داشت. روزي همين افسر به من التماس مي کرد که تو را به خدا اين سربند رو به من امانت بده. من همسرم بيماره. به عنوان تبرک ببرم براتون برمي گردونم. روي سربند نوشته شده بود: يا فاطمه الزهرا (سلام الله عليها) .
* سميه *
داخل يک نايلون گذاشتم و تحويلش دادم. اول بوسيد و به چشماش ماليد، بعد از چند روز برگرداند. باز هم بوسيد و به سينه و سرش کشيد و تحويلمون داد.
* سميه *
از آن به بعد سفره غذاي عراقي ها با ما يکي شد. سر سفره دعا مي کرديم. دعا را هم اين افسر عراقي مي خواند... اللهم الرزقنا توفيق الشهاده في سبيلک..
مادر سادات ... سلام عليك ... كشف و كرامات ... سلام عليك
* سميه *
سلام صبح برفي همگي بخير
*جهادي
سلام صبح بخير
*جهادي
منظورت از اين واژه ي حسرت برانگيز صبح برفي سوزودن دل ماهاست ؟!:-(
سلام/ دقيقا منظورش همينه جهادي:دي ما فقط آفتاب داريم!
*جهادي
هييييييييييييييييييي:-((
آره واقعا هييييييييييييييييي:دي
* سميه *
سوزوندن نه شادي كردن. شما از شادي هم وطناتون شاد نميشين؟؟‏:دي
شما چطور از ناراحت كردن ديگران شاد ميشيد؟! ديروز يادته دلمو شكوندي؟:دي
* سميه *
اي بابا من كجا دلتو شكوندم گفتم كه هر چي خودش گفت من فقط پيشنهادات رو ميدم :دي
بازم هييييييييييييييييييي:))
* سميه *
نه قربونت برم غصه نخور خودم هواتو دارم :دي
نوموخوام!
* سميه *
وااااااااااااااااااااااااااااا
وا نه!!! بسته!:دي
BABAK 1992
سلام ما هم اومديم...
* سميه *
حالا وا و بسته بودنش فرقي نداره مهم اينه كه الان كارت پيش من گيره :دييييييييييييي
BABAK 1992
اين هم يه نظريه!!!
ايكن ايـــــــــــش!!!:دي
* سميه *
نكن زشته :دي
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله فروردين ماه
vertical_align_top