پيام

* سميه *
89/9/7

+ هــــر دم به گــوشــم ميرســـد اي واي زنگ قـــافله *
ايــــــن قـــــافله تا کــــــربلا ديـــــگر نــدارد فــــاصـله //
يک زن ميان محملي انـــدر غـــم و تــاب و تـــب است *
اين زن صدايش آشناست اي واي من اين زينب است

محبان الحسن 89/9/8

كربلا كربلا كربلا...............؟!

از زبان حضرت زينب(سلام الله عليها دلي در خون نشسته دوست داري؟ بگو قلبي شكسته دوست داري؟ تورا اي عشق ! بي سر دوست دارم . مرا با دست بسته دوست داري؟

نه تنها تير و تيغ و سنگ بوده. سر پيراهن تو جنگ بوده .ولي شرمنده زينب دير فهميد. كه انگشتر به دستت تنگ بوده

بر مشامم ميرسد هر دم هواي كربلا /بر دلم ترسم بماند ارزوي كربلا . . .

دست من گير كه اين دست همان است كه من* سالها از غم هجران تو بر سر زده ام

دلم برا كربلا پر ميزنه. پارسال تو اين روزا ذوق و شوق سفر داشتم. داشتم ساكمو مي بستم كه برم كربلا و امسال

کاش ميشد تو محرم بريم کربلا....!

من يه بار تو محرم و يه بار هم تو ماه صفر رفتم

داشت ميشد كه برم..... اما بازم............... واي سميه من پارسال اين موقه اونجا بودم....الان تو كاظمين

واي ساقي دلم برا كربلا پر ميزنه برا عزاداري هامون آخه ما با هيئت رفته بوديم. اينقده گريه كردم آخه رئيسمون بهم مرخصي نميداد

خوش به حالتون. من يه بار کربلا رفتم اونم اينقدر منت روش بود که به امام حسين گفتم من اصلا اينو حساب نميکنم. خودت منو ببر ..وسيله نميخوام.فقط خودت.بي واسطه!

تبسم انشاله كه بازم دعوتت ميكنن و ميري زيارت

ممنون سميه جان.شما براي من بخواه..منم براي شما..

انشااله كه با هم بريم عزيز دلم

چشم مادرها اشک دخترها * آه خواهرها خود گواه است / کاروان گل با دو صد بلبل * عازم به سوي قتلگاه است