پيام
+
گر بوي تو را باد به منزل برساند، جانم برهاند، ور نه ز وجودم اثري هيچ نماند، جز گرد و غبارم...

شکار لحظه ها
96/4/31
* سميه *
چون صيد به دام تو به هر لحظه شکارم.
اي طرفه نگارم، از دوري صياد دگر تاب ندارم،رفتست قرارم، چون آهوي گمگشته به هر گوشه دوانم، تا دام در آغوش نگيرم نگرانم، از ناوک مژگان چو دو صد تير پراني، بر دل بنشاني، چون پرتو خورشيد اگر رو بکشاني، واي از شب تارم،
* سميه *
در بند و گرفتار بر آن سلسله مويم، از ديده ره کوي تو با اشک بشويم با حال نزارم، برخيز که داد از من بيچاره ستاني، بنشين که شرر در دل تنگم بنشاني، تا آن لب شيرين به سخن باز گشايي، خوش جلوه نمايي،
اي برده امان از دل عشاق کجايي؟ تا سجده گذارم
گر بوي تو را باد به منزل برساند، جانم برهاند، ور نه ز وجودم اثري هيچ نماند،
جز گرد و غبارم...
اسادات افغانستان
سلام دوست گرامي صبح تون بخير وقتون خوش باد جالب بود تشكر
* سميه *
سلام. ممنون از لطفتون
اسادات افغانستان
نگفتي دوست عزيز ني چي يعني چي؟
ساقي رضوان
چه عكس نازي
*جواد*
يا سيدي يا صاحب ازمان ادركنا...