پيام
+
گفتند که ما رفتيم، از کرده خود شاديم** اين نهضت خونين را در دست شما داديم

كوثرانه
89/4/28
* سميه *
کوه پرسيد ز رود، زير اين سقف کبود راز ماندن در چيست؟ گفت: در رفتن من. کوه پرسيد :و من؟ گفت:در ماندن تو .بلبلي گفت: و من؟ خنده اي کرد و گفت: در غزل خواني تو. آه از آن آبادي که در آن آبادي که در آن کوه رَوَد، رود ،مرداب شود، و در آن بلبل سر گشته سرش را به گريبان ببرد، و نخواند ديگر، من و تو ،بلبل و کوه و روديم راز ماندن جز، در خواندن من،ماندن تو،رفتن ياران سفر کرده يمان نيست بدان!
صادق م
سميه خانم واقعا از بابت اين شعر و تفسيرتان ممنونم .جالب بود .
* سميه *
خواهش ميكنم آقا صادق