پيام
+
خانه دوست كجاست؟

اويس.
89/4/22
* سميه *
رهگذر شاخه نوري كه به لب داشت به تاريكي شبها بخشيد
*::.دکترسارا.::*
خانه دوست دور نيست ...دل هرکسي ميتونه خانه دوست باشه ...
* سميه *
كاملا حق با شماست يه خادم و خانم دكتر عزيز
شقايق بانو
در فلق بود كه پرسيد سوار ، آسمان مكثي كرد ، رهگذر شاخه نوري كه به لب داشت به تاريكي شبها بخشيد و به انگشت نشان داد سپيداري و گفت : نرسيده به درخت كوچه باغي ست كه از خواب ِ خدا سبزتر است ، و در آن عشق به اندازه ي پرهاي صداقت آبي ست
شقايق بانو
مي روي تا ته آن كوچه كه از پشت ِ بلوغ سر بدر مي آرد ، پس به سمت گل تنهايي مي پيچي ، دو قدم مانده به گل ، پاي فواره ي جاويد اساطير ِ زمين مي ماني و تو را ترسي شفاف فرا مي گيرد ، در صميميت ِ سيال فضا خش خشي مي شنوي، كودكي مي بيني رفته از كاج ِ بلندي بالا جوجه بردارد از لانه ي نور و از او مي پرسي ....
* سميه *
چرا كودك رفته بالا جوجه بردارد؟؟ !!
شقايق بانو
از جوجه هه خوشش اومده رفته بالا بردارد:دي
* سميه *
چلا هيچكي به تودت نميده كه اين كار خوب نيس؟؟
محبان الحسن
و خدايي كه در اين نزديكيست...